یادبود امید
زنان و مردانی که با سرگذشتشان در این صفحه آشنا می شوید امروز شهروندان شهری خاموش اند که امید نام دارد. در این شهر قربانیان جبر و ستم از یاد و خاطره حیاتی دیگر یافته اند.
این جا شهروندان را اصل، نسب، مذهب، قومیت و ملیت های گوناگون است، با کردار و پندارهای گوناگون و گاه متضاد. اما پیوندشان را درامید انسانیت و حقوق طبیعی شان قوام می بخشد. دلیل اشتراکشان در شهروندی این است که هر کدام یک روز به بیداد و نامردمی از حق حیات محروم شده اند. و آن روزکه سرنوشتی به تباهی کشیده می شد، زندگی خانواده ای متلاشی می گردید و دردی توصیف ناپذیر بر آنان تحمیل می شد، این همه را جهان دورادور نظاره می کرد.
ابراهیم لطفاللهی میرهکی…
فقر و تبعیض را بهتر از آن می شناخت که بی تفاوت بماند. امیدش این بود که وکیل شود و با بی عدالتی مبارزه کند اما در بازداشتگاه اطلاعات سنندج برایش سرنوشت دیگری در نظر داشتند
حسین طهماسبی…
تنها چند روز بعد از شمارش آراء انتخابات، توسط عوامل مسلح در کرمانشاه مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود. خانوادهاش برنامههایی برای مجلس ختم او درنظر داشتند که با بیشتر آنها مخالفت شد.
محسن روح الامینی…
مرگ این دانشجوی فناوری اطلاعات، موجب بسته شدن یک زندان مخوف شد. پدرش گفت: محسن پرسشهایی داشت که نمیشود با اعمال خشونت به آنها پاسخ داد.